
به حول قوه الهی، در پایان مهرماه 1399 شاهد به ثمر نشستن یکی از اساسیترین پیگیریهای کانون و اجرای «متناسبسازی حقوق بازنشستگان با شاغلین همطراز» بودیم. پیگیریهایی که حدود 7 سال توسط «شورای عالی هماهنگی کانونهای بازنشستگان سازمانهای نیروهای مسلح» با دبیری کانون ناجا ادامه داشت و نتایج اولیه آن در سالهای 96 تا 99 (ابتدای هرسال) در قالب اختصاص فوقالعادهای به نام «همسانسازی» ظهور پیدا کرد و سرانجام در مهر 1399 با اقدامی ریشهای موسوم به «متناسبسازی» تحکیم یافت و میتوان گفت «نهادینه» شد بهگونهای که ان شاءا… حقوق بازنشستگان «همواره» در سقف 90 درصد حقوق شاغلین همطراز قرار خواهد داشت و فاصله و شکاف عمیق دریافتی شاغلین و بازنشستگان از میان برداشتهشده و صرفاً فاصله معقول و منطقی 10 درصدی وجود خواهد داشت.
اصلاح حقوق دریافتی بازنشستگان در مهرماه، منجر به افزایش حدود 40 درصدی حقوق آنان گردید و بین 18 میلیونتا 38 میلیون ريال افزایش برای درجات مختلف را در پی داشت.
در کنار سیل عظیم نامهها، پیامکها، تلفنها و مراجعات اعضاء که بزرگوارانه از اقدامات کانونها، ساتا، سابا، ستاد کل، سازمان برنامهوبودجه،… برای عملی کردن متناسبسازی تقدیر و تشکر کردند، متأسفانه در فضای مجازی شاهد القائات و شبهه افکنی های تعداد قلیلی افراد مغرض بودیم که با سمپاشی علیه کانونهای نیروهای مسلح با مستمسک قرار دادن افزایش حق عضویت کانون و با محاسباتی کاملاً نادرست و بر پایه اطلاعات غلط و اعلام اعداد نجومی، اقدامات کانونها را زیر سؤال بردند. به همین لحاظ احساس میشود لازم است توضیحاتی روشنگرانه برای تنویر افکار پیشکسوتان و اعضای محترم کانون تقدیم گردد:
1- آخرین نصاب تعیینشده برای حق عضویت، معادل دو در هزار حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران بوده که در سال 1367 تعیین گردیده بود و حتی بعد از انتزاع کانونهای نیروهای مسلح و استقلال آنها، کماکان نصاب موردنظر ملاک عمل قرارگرفته و تا سال 1395 در طول 27 سال بدون تغییر باقیمانده بود.
2- در سال 1394 طی یکی از نشستهای شورای عالی هماهنگی روسای کانونهای بازنشستگان سازمانهای نیروهای مسلح، با نگرش به شاخصهای اقتصادی و افزایش قابلتوجه هزینههای خدمات، ایده افزایش حق عضویت بهمنظور تقویت بنیه مالی کانونها برای بقاء کانون و تداوم خدمات مطرح گردید. ازآنجاییکه در اساسنامه ابلاغی ستاد کل به هر یک از کانونها «تصویب میزان حق عضویت اعضاء برابر پیشنهاد هیات مدیره» جزء وظایف و اختیارات «مجمع کانون» میباشد، کلیه کانونها موضوع را در مجمع سالانه خود مطرح و مجامع مذکور نیز افزایش حق عضویت از دو در هزار به سه در هزار را تصویب نمودند و از ابتدای سال 1395 با همکاری سابا، حق عضویت کانونها به مأخذ سه در هزار حقوق از حقوق اعضاء کسر گردید که کماکان به همین نحو اقدام میگردد.
3- هرچند اساسنامههای ابلاغی ستاد کل، منابع درآمدی کانونها را شامل حق عضویت ماهانه پرداختی توسط اعضاء، کمکها و هدایای دریافتی از سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی، اشخاص حقیقی و حقوقی، سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح و زیرمجموعههای آن، کمکهای سازمان مربوطه (ارتش، سپاه، ناجا، ودجا) از محل اعتبارات در اختیار و کمکهای بنیاد تعاون، درآمدهای احتمالی حاصل از مجتمعهای رفاهی و ورزشی و فرهنگی و آسایشگاهها … معرفی نموده است لکن «قطعی الوصول» ترین این منابع، همان «حق عضویت ماهانه پرداختی توسط اعضاء» میباشد و منابع دیگر سهم ناچیزی را به خود اختصاص میدهد و در برخی اوقات حتی به سمت صفر میل مینماید!
4- موضوع «متناسبسازی حقوق بازنشستگان با شاغلین همطراز» (که یکی از نقشآفرینان اصلی احقاق این حق بزرگ، همانا کانونهای بازنشستگان سازمانهای نیروهای مسلح بودند) همانگونه که بهطور متوسط موجب افزایش 40 درصدی حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران گردید طبیعتاً به همین میزان نیز حق عضویت را بالابرده است و به همان دلیلی که افزایش حقوقها بهمنظور تقویت سطح معیشت بازنشستگان در دوران اقتصاد تورمی و گرانیهای کمرشکن، یک ضرورت اجتنابناپذیر بوده است، این افزایش درآمد برای کانونها نیز در برابر افزایش شدید بهای اقلام مصرفی و خدمات و هزینههای جاری کانونها موجب حفظ وضعیت قبلی کانونها گردیده است.
5- در شرایطی که افزایش حقوق اعضاء، اعداد قابلتوجهی را نشان میدهد آیا افزایش قلیل حق عضویت، آنچنان بوده است که بنا به ادعای برخی موجب «بروز نارضایتی در بین بازنشستگان» گردیده باشد؟ یک سرهنگ که قبلاً 60.000.000 ريال حقوق میگرفته و با متناسبسازی دارای 95.000.000 ريال دریافتی گردیده است و در مقایسه با قبل از افزایش که 180.000 ريال حق عضویت کانون را میپرداخته و حال 285.000 ريال میپردازد آیا این افزایش حدود 100.000 ريال کسر از حقوق در مقابل 35.000.000 ريال افزایش حقوق، آنچنان قابل اهمیت است که موجب اعتراض و ابراز نارضایتی وی گردد؟
این معترضین چه حجمی از 740.000 مشترک سابا را به خود اختصاص دادهاند؟
آیا نباید القائات و شبهه افکنی های تعداد قلیلی افراد مغرض را که در فضای مجازی علیه کانونها سمپاشی میکنند باسیل عظیم نامهها، پیامکها، تلفنها و مراجعات اعضاء که بزرگوارانه از اقدامات کانونها، ساتا و سابا، ستاد کل،… برای عملی کردن متناسبسازی تقدیر و تشکر میکنند در کنار هم قرارداد و «رضایتمندی» و «نارضایتی» اعضاء را تشخیص داد؟
6- در حال حاضر حدود یکسوم درآمد کانونها به تجویز اساسنامه ابلاغی ستاد کل صرف هزینههای جاری (حقوق کارکنان، نگهداشت اماکن و تجهیزات و خودروها، لوازم اداری و نوشتافزار و …) میگردد و مابقی برای اجرای برنامههای مختلف رفاهی، حمایتی، فرهنگی، توانمندسازی، … که هرساله توسط مجامع کانونها تصویب میگردد صرف میگردد و کلیه صورتهای مالی و ترازنامه سالانه نیز در اختیار نمایندگان مجمع (که نمایندگان بازنشستگان هستند) قرار دادهشده و به تصویب آنان میرسد و روند مالی کاملاً شفافی در کانونها حاکم بوده و همواره مورد رصد ارکان کانون (مجمع، هیات مدیره، بازرسان) میباشد.
7- بر اساس مفاد اساسنامه ابلاغی از ستاد کل، عضویت در کانونها بهصورت داوطلبانه و با پرداخت حق عضویت بوده و خروج از عضویت نیز داوطلبانه میباشد بنابراین چنانچه پرداخت حق عضویت کانون، آنچنان تأثیر عمیقی در وضعیت معیشت برخی از افراد داشته باشد، هیچ اجباری برای ادامه عضویت آنان متصور نبوده و مخیر هستند به آنچه به صلاح خود میدانند عمل کرده و درخواست قطع عضویت کنند.
8- فلسفه وجودی کانونها، به وجود آمدن تشکلی صنفی بهمثابه «دیده بان» حقوق بازنشستگان بهمنظور رصد کارشناسی قوانین و مقررات و عملکرد همه دستگاهها، نهادها و ردههای مرتبط با امور بازنشستگان در راستای پیگیری حقوق قانونی آنان از طریق نمایندگی و وکالت آحاد اعضای کانون میباشد و اخذ حق عضویت از اعضاء پشتوانه دوام و بقای کانون برای انجام این مهم است. هرچند کانونها در کنار این وظیفه اصلی به امور رفاهی و خدماتی و حمایتی اعضاء نیز مبادرت میکنند لکن اعضای محترم کانونها نمیبایست به کانون به چشم یک بنگاه اقتصادی نظر کنند که در مقابل حق عضویت ناچیزی که پرداخت میشود وظیفه داشته باشند مستقیماً خدمات مالی و اقتصادی ارائه نمایند.
در خاتمه، توجه پیشکسوتان عزیز عضو کانون را که همگی از یادگاران دوران دفاع مقدس و یا عرصههای خطیر نظم و امنیت هستند به این نکته مهم جلب میکنم که فضای مجازی متأسفانه فضای تهمت و افترا و دروغ و بیتقوایی است و نباید به مطالب ردوبدل شده در چنین فضائی اعتماد داشت. مسلمان به سفارش قرآن کریم نباید هر خبری را که میشنود بپذیرد بلکه باید پیرامون آن تحقیق کند. مسلمان شجاع کسی است که رودررو و چهره به چهره، حرف حق بزند و حرف حق بشنود.
خداوند عاقبت همه ما پیرمردها را که به تور شیطان افتادهایم و سر پیری به معرکهگیری در کانالهای مختلف مجازی و تهمت و گناه نشسته و از سفر نزدیکی که در پیش داریم غافل ماندهایم، ختم به خیر فرماید.
والسلام علی من اتبع الهدی
سرتیپ دوم پاسدار بازنشسته بیژن کارگر